در 15 فروردین 1390 بود که کارلوس کیروش سرمربی گری تیم ملی فوتبال ایران را پذیرفت و قراردادی سه ساله با کشورمان بست . آن قرارداد تا به حال دو بار دیگر تمدید شده است و آخرین آن ها تا جام جهانی 2018 اعتبار دارد و بعید است که حداقل به جام ملتهای آسیا 2019 بسط نیابد . این پرتغالی 64 ساله تا به حال معجونی از موفقیت فنی و ناکامیهای تشکیلاتی بوده و نه فرشتهیی جلوه کرده که هوادارانش توصیف کردهاند و نه هیولایی که برخی مخالفان او سخن از آن به میان آوردهاند . وی در زمینه ی کسب نتایج تیم ملی را وارد یک عصر بسیار خوب کرده که حاصل آن فقط یک شکست برابر تیمهای آسیایی در حدود 4 سال اخیر بوده و آن هم در دیدار دوستانهیی به دست آمد که 28 اسفند سال اخیرا پایان یافته (1395) در پشت درهای بسته ی ورزشگاه آزادی در برابر تیم عراق حاصل شد .
نمایشهای تدافعی عالی تیم ملی در دور مقدماتی هر دو جام جهانی اخیر کاملاً نمایان و اسباب غرور بوده است . نمایشی که سبب شد یوزپلنگهای ایرانی فقط با دو گل خورده در مرحله ی نهایی انتخابی جام جهانی 2014 راهی برزیل شوند و در دوره ی جاری نیز که 7 بازی از 10 مسابقه ی ایران در مرحله ی پایانی انتخابی جام بیستویکم برگزار شده است ، تیم ملی حتی یک گل هم نخورده است . ایران در فاز حمله البته ندرخشیده و در همین پیکارهای جاری در 7 مسابقه فقط 6 گل زده که معدل یک گل در هر بازی را هم به دست نمیدهد اما شاید این بهای گزافی باشد که کیروش برای آهنین کردن خط دفاعی تیم ملی پرداخته است .
خطی که حتی به نفرات شاخص خود نیز وابسته نیست و وقتی سیدجلال حسینی و پژمان منتظری هم بازی نمیکنند ، گل نمیخورد . این که چرا کیروش از قابلیتهای عالی تهاجمی امثال آزمون ، انصاریفرد ، جهانبخش ، قوچاننژاد و طارمی کم ترین بهره را جسته است ، سوال مهم بدون پاسخ ماندهیی است و این نیز پراهمیت است که سالها صدرنشینی در میان آسیاییها در جدول فیفا ارزش فتح یک جام را ندارد و جام متاعی است که کیروش هیچ نوع آن را برای ما به ارمغان نیاورده و حتی یک عنوان رسمی کوچک را در مسابقات رسمی قارهیی نصیب ایران نکرده است ولی محسنات او نیز برای فوتبال ایران قابل توجه بوده است .
او با رفتار نظمگرایانه و دیکتاتورمابانهاش بساط بازیکن سالاری را از تیم ملی برچیده است و از آن جا که به هیچ کس وابسته نیست ، عملاً به شاگردانش القا کرده است که اگر جانفشانی نکنند ، جایی در ترکیب ثابت نخواهند داشت و همین مساله فداکاری خیرهکننده ی آن ها و به تبع آن بهروزی تیم ملی را موجب شده است . برخوردهای او با برخی سران فوتبال ایران البته پسندیده نبوده و این توضیح مدیران که او این کارها را به خاطر شدت علاقهاش به فوتبال ایران انجام میدهد ، توضیح و توجیه ناقصی است اما از آن جا که مدیران ورزش ما فقط نتیجه را میخواهند ، در عین دیدن ویرانیهای حاصل از اظهارات تند کیروش او را همچنان مردی مدبر و شایسته توصیف میکنند . صدور رای در این زمینه را به همانها میسپریم .
کیروش جوانگرایی مفید و پیروزمندانهیی را هم در سه سال اخیر در تیم ملی فوتبال ایران به اجرا نهاده است و هر چند این کار به این سبب انجام شد که سن متوسط اکثر نفرات قبلی ما بالا رفته بود اما شهامتی که او به خرج داد و اینک حتی آندو تیموریان را هم با دریای تجربهاش از پروسه ی بازیهای اخیر تیم ملی دور نگه داشته ، مسالهیی است که بهرههای درازمدتی را به فوتبال ایران خواهد رساند .
کیروش نه آن «عالیجناب» است که برخی دوستان (!) وی را نامیدهاند و نه موجودی استثنایی و کم نقص و رعایت کننده ی تمامی شوون لازم و حتی دستیاران متعدد ایرانی و خارجیاش را هم طی شش سال گذشته به دفعات جواب کرده اما خصلت نظمدهی او به امور و گستردهتر کردن تور و طیفی که ملیپوشان را در بر میگیرد و در چرخه ی آموزش قرار می دهد ، الگوهای کاری مفیدی را ایجاد کرده است که امیدواریم مربیان بعدی تیم ملی هم از او تاسی جویند .
پول هنگفت ارایه شده به کیروش در 6 سال گذشته او را تبدیل به پردرآمدترین مربی شاغل در ورزش ایران در تمامی تاریخ کرده است . این نکته که او در ازای این ثروت چشمگیر چه میزان سرویس و خدمت به فوتبال ایران ارزانی داشته ، مسالهیی است که قضاوت آن باید به کارشناسان امر واگذار شود اما تعداد بردهای وی با تیمهای ملی ایران ، پرتغال ، آفریقای جنوبی او را به پنجمین مربی ملی موفق در جهان در دیدارهای رسمی تبدیل کرده و شکی نیست تیم ملی فعلی ایران به وی وابسته است و هر تغییری در کادرفنی آن تا مدتی اثر معکوس بر این تیم خواهد گذاشت و بدین سبب حفظ کیروش که تا همین جا نیز به پردوامترین مربی تاریخ تیم ملی ایران تبدیل شده ، در شرایط فعلی به رغم تمامی سازهای نامساعدی که او دایماً مینوازد ، ارجح بر قطع همکاری با وی است .
این ادعای قدیمی و «هرگز تحقق نیافته» گشوده شدن باب تعامل و همکاری وی با باشگاههای کشورمان به نیت حل تعارضهای موجود ، بیشتر به یک شوخی میماند و فدراسیون مهدی تاج هم از تکرار آن بهرهیی نمیبرد و تنها بهره ی در دسترس ریختن ساختاری است که کیروش در آن از عمده کردن حاشیهها و انتشار بی وقفه ی بیانیههایش و استعفاهای مکرر و کسالتبارش که البته همگی صوری بودهاند ، دست بردارد و در آغاز هفتمین سال زمامداریاش در تیم ملی فوتبال ایران در چارچوب مستطیل سبز بماند و فقط به مسایل فنی بپردازد ، آرزویی که در شروع یک سال جدید حق و مجال مطرح شدن را دارد ، حتی اگر بیانیه ی تند بعدی کیروش در چند دقیقه به انتشارش باشد !
"وصال روحانی - ایران ورزشی - 96.01.14"