سال ها پیش که تازه پای افراد غیربومی در بخش مدیریتی ملوان باز شده بود ، در مقاله یی نوشتم ، ملوان به دایه های مهربان تر از مادر احتیاج ندارد و در همان مقاله نام بیش از یک دوجین از افرادی که در مکتب ملوان رشد کردند و قد کشیدند را بردم ، چه در سطح مدیریت باشگاه و چه در سطح مدیریت تیم یا همان سرمربی ، ولی آن روز ها بسیاری بر من تاختند که تو قرون وسطایی فکر می کنی و فوتبال ما در حال حاضر حرفه یی شده و چنان و چنین ، همان موقع که مرحوم ناصرخان حجازی تازه به سفر ابدی رفته بود ، در مصاحبه یی گفته بود ، لیگ ما از حرفه یی گری فقط شماره ی پیراهن بازیکنان لاتین شده و پول قرارداد بازیکنان ؛ به ناگاه در آن زمان یاد همین حرف مرحوم حجازی افتادم و با خود گفتم واقعاً فوتبال حرفه یی یعنی این که مدیرعاملی را از خارج از مکتب ملوان باید بیاوریم که توان لابی کردن و سیاسی کاری داشته باشد ؟ بماند که دست بر تقدیر با دانش فوق العاده ی آن روزهای اسکوچیچ ملوان نتایج خوبی در لیگ گرفت و اتفاقاً در نیمه ی بالای جدول به کار خود در آن فصل پایان داد ولی آیا این اتفاق خوب که اتفاقاً برای رزومه ی جناب اسکوچیچ کارنامه یی درخشان بود ، می توانست ملوانی را که در باد جایگاه مناسب در جدول خوابیده بود را در احیا نگاه دارد ، دست بر قضا همان موقع باز در مقاله ی دیگری به حضرت اسکوچیچ خرده گرفته بودم که ایشان خواست هواداران را هرگز برآورده نکرد و با اشاره به طبیعت سخت کوشی دریا و میل به برنده بودن علی الخصوص جلوی دو به اصطلاح غول تهرانی اشاره داشتم و گواه آن نتایج ضعیف در هر دو بازی با هر دوی آنان گواه آن مدعا بود ، امروز در خبرها و کانال های اجتماعی خبری مخابره شد ، مبنی بر این که با انحلال نفت تهران ملوان لیگ برتری ماند و اشاره شده بود به جلسه ی وزیر ورزش و نماینده ی مجلس انزلی و تاج و سایرین که ظاهراً متفق القول به این نتیجه رسیدند که با انحلال نفت ، ملوان لیگ برتری بماند ، بر فرض صحت این خبر و حضور مجدد ملوان در لیگ برتر و با توجه به تمام نشانه های سومدیریتی در لایه ی مدیریت عامل به پایین و حتی بالاتر ، واقعاً هنر مدیرعامل باشگاه ملوان صرفاً در ایجاد لابی و استفاده از رانت است ، واقعاً ملوان به مدیرانی احتیاج دارد که بعد این که کار از کار گذشت به روش سیاسی به لیگ برتر برگردد ؟ پتانسیل ملوان و شهر انزلی پراست از استعدادهایی که همه ی ما به آن ایمان داریم ولی همه در حد حرف . دیدگاه من از مدیرعامل باشگاه ملوان کبیر خیلی بزرگ تر از سیاسی بازیست ، ورزش روح ظریفی دارد و سیاست بسیار خشن و زمخت است ، واقعاً اگر مدیرعامل ما از راهکارهای ایجاد انگیزه ی نوین که در حال حاضر در فوتبال حرفه یی دنیا مورد استفاده قرار می گیرد ، دانشی در خور تعریف می داشت ، ملوان این قوی زیبای خزر امروز به این ذلت می نشست ؟ یکی از ویژگی های مدیریت داشتن شخصیت کاریزماتیک است ، آیا کسی خارج از این مکتب چندین ده ساله در تیم ریشه دار و بزرگ ملوان قابلیت این شخصیت کاریزماتیک را دارد ؟ بعد از مخابره ی خبر همه ی دوستان به هم تبریک گفتند که چه ؟ ملوان لیگ برتری شد ، ولی من به حال محبوبم گریستم که واقعاً سهم ملوان و مردم بزرگ انزلی و سراسر گیلان از فوتبال خوشحالی و شادی در این حد است ، به قول استاد پورنعمت ، به قدری از مکتب ملوان دور شده ایم و دل به بازیکنان سرباز و گاهی پولکی دادیم که امروزمان را در اوج خفت جشن می گیریم ، آیا سه تفنگدار ملوان ، سیروس ملوان ، احمدزاده ی ملوان . صالح نیای ملوان ، برادران اسپندار ملوان و فرهاد خان پورغلامی ملوان و سایر بزرگان که اگر به تک تک شان اشاره کنیم ، مثنوی هفتاد من می شود ، در این مکتب این گونه قد کشیدند ؟ آقایان ، عزیزان ، اساتید ، بزرگان ، سیاسیون ، امروز باز مجدداً فریاد می زنم اگر واقعاً نمی خواهید مجدداً این روزها را تجربه کنید ، خواهش می کنم به دور و برتان خوب نگاه کنید و این جمله را به ذهن تان بسپارید ، ملوان به دایه های مهربان تر از مادر احتیاج ندارد .
“کاوه جمالی”
0 replies on “ملوان به دایه های مهربان تر از مادر احتیاج ندارد”
کاملاً درست و بسیار زیبا و دلنشین …