فوتبال ما عین زندگی ماست !

در همه ی این سال‌ها مطالب بسیاری در مورد تشابه ی فوتبال و زندگی منتشر شده است . این که این ورزش شگفت‌انگیز ، بُرشی واقعی از زندگی آدم‌هاست و نشان دهنده ی خلق و خوی جمعی یک ملت است . با تحلیل آن می‌توان میزان نظم‌پذیری ، ساختارشکنی ، میل به کار تیمی یا تک‌روی و … را کشف کرد .

فارغ از از این که آیا تمام این گزاره‌ها حقیقت دارد یا نه ، به شخصه معتقدم بخشی از اخلاق واقعی مرد ایرانی را در دو موقعیت به خوبی می‌توان کشف کرد : هنگام رانندگی و هنگام فوتبال بازی کردن یا تماشای فوتبال . در این دو موقعیت آدم‌ها به خوبی میزان ادب ، کنترل خشم ، پرخاشگری ، گذشت و مدارا ، رفتار بی‌نقاب ، گذر از لحظه‌های تنش‌زا و … را نشان می‌‎دهند . می‌گویید نه ؟ آزمایش کنید !

دیروز در انزلی و در خلال جام حذفی فوتبال ایران ، تیم قدیمی و دوست‌داشتنی ملوان میزبان سپیدرود رشت بود . دو شهری که 40 کیلومتر از همدیگر فاصله دارند ولی هنگام برگزاری یک مسابقه فوتبال انگار یک کهکشان از هم دور می‌شوند . در این مسابقه که با پیروزی یک گله ی سپیدرود خاتمه یافت ، علاوه بر فحاشی‌های رکیک و توهین‌های روح خراش ، پرتاب سنگ و شکستن سر و توقف بازی و … هم آن چنان بالا گرفت که علی کریمی سرمربی تیم رشتی بازیکنانش را یک دقیقه مانده به پایان نیمه ی اول به رختکن بُرد !

وقتی در خیابان‌های رشت و انزلی قدم می‌زنی از آن حجم زیبایی ، عطر و بوی خوشایندبازارهای سنتی ، برخورد سخاوتمندانه ی مردم ، تاریخ و دیرپایی فرهنگ و بزرگ‌منشی‌شان لذت می‌بری ، غبطه می‌خوری به این که چه طور این همه سینه‌های‌‎شان گشاده است اما وقتی روی سکوهای سیمانی کنارشان می‌نشینی ، باورت نمی‌شود که چه طور می‌توانند این همه پرخاشگر باشند ؟

چه طور ممکن است بتوان به قصد کُشت ( نگویید نوازش و ترساندن ! ) به طرف یک بازیکن ، یک هموطن ، یک انسان که برای ایجاد لذت در ما سرگرم انجام یک رقابت ورزشی است ، سنگ پرتاب کرد ؟ که چه بشود ؟ گیرم که زدیم و کُشتیم و تیم پیروز شد ؟ چه تاجی بر سر این فوتبال و زندگی زهوار دررفته‌ی مان می‌گذارند ؟

در چنین مواردی به سبک ماست‌مالی ملی می‌گویند اینا عده ی قلیلی جوان و تماشاگرنما هستند . این حرف را عموماً کسانی می‌زنند که هرگز در این استادیوم‌ها حاضر نشده‌اند و ندیده‌اند پیرمردهای موسفید کرده و مهربان یک مرتبه چنان واژه‌های رکیکی به کار می‌برند که به قول جوان ها ؛ «اشک‌های آدم یکجا می‌ریزد» !

بخشی از این ماجرا ریشه در این دارد که ما تحت هیچ شرایطی حاضر به پذیرش شکست نیستیم . نمی‌توانیم قبول کنیم در یک مسابقه ممکن است ابر و باد و مه و خورشید و فلک و خطای داور و ناکارآمدی بازیکن ما و قدرت حریف و … هر کدام عاملی شوند که شکست بخوریم . نمی‌بپذیریم و زیر میز می‌زنیم . در زندگی واقعی هم همین نشانه‌ها را داریم . کم تر کسی را می‌توانیم پیدا کنیم که بعد از یک ناکامی در زندگی یا دست به قصابی خودش نزند و تا مدت ها به سمت روح خودش سنگ پرتاب نکند یا دیگران را مقصر نداند . به سیستم دولتی ناسزا نگوید ، زمین و زمان را شماتت نکند اما حاضر نباشد بپذیرد که در کشمکش زندگی ، چیزی به اسم شکست و ناکامی هم هست و پذیرش این نکته می‌تواند به آرامش آدم کمک کند .

این که امروز شکست خوردیم ، دلیل نمی‌شود فردا پیروز نشویم . مدام شعار می‌دهیم که «شکست پل پیروزی است» اما در عمل نه تحمل شکست را داریم و نه مستی پیروزی را تاب می‌آوریم . شکست در یک مسابقه فوتبال تلخ است . مثل شرنگ . این را فقط عاشق‌ترین عاشقان فوتبال درک می‌کنند اما مگر شکست در زندگی ، عسل است ؟ مگر باختن مال و سرمایه لذتبخش است ؟

بعد از شکست حق داریم افسوس بخوریم ، حتی گریه کنیم ، چند لحظه و روزی در خودمان فرو برویم اما حق نداریم به سمت حریف سنگ بیندازیم یا خودمان را سلاخی کنیم . گاهی باید قدرت حریف را پذیرفت ، تنها در این صورت است که تلاش می‌کنیم قوی‌تر شویم و با اشتیاق برگردیم برای شکست دادنش وگرنه با فحش و سنگ‌پرانی تا به امروز مشکلی حل نشده است .

این ماجرا فقط به رشت و انزلی یا تهران و کرمان خلاصه نمی‌شود ، همه‌ی مان در زندگی تا این اندازه از پذیرش نقش خودمان در شکست‌ها گریزانیم و ساده‌ترین کار را در یافتن مقصر بیرونی ، پرتاب سنگ به او ، ناسزا گفتن ، پناه بردن به دامن یاس و نومیدی و … می‌دانیم . واکنش‌هایی که هیچ دستاوردی ندارد . مطلقاً !

 

"احسان محمدی _ آی اسپورت / نقل شده از عصر ایران"

 

 

0 replies on “فوتبال ما عین زندگی ماست !”

  • فرهاد مجیدی
    31 شهریور 1397 at 9:11 ب.ظ

    چه کسانی متولی فرهنگ این مردم هستند ، طبعاً نهادهایی که نام فرهنگ را یدک می کشند ،،، چندین سالی هست که هیزم این اختلافات با ندانم کاری های دست اندرکاران بیشتر شده و هرگز هم با چند برنامه ی آبکی که میخوان با هزار فریب وجود اختلاف رو کتمان کنن برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی برنامه میسازن اما دقیقاً نتیجه ی عکس میگیرن ، علت هم کاملاً مشخصه . برای بازگرداندن ارزش های گذشته از همین امروز حداقل ده سال زمان میبره ، البته نه با رویه ی فعلی ، بلکه نگاه ها باید عوض بشه تا دگرگونی رو ببینیم .

نوشته‌های تازه

اسفند 1404
ش ی د س چ پ ج
11121314151617
18192021222324
25262728293001
02030405060708
0910  

بایگانی‌ها